به خانهای که در درونش کس است
مکن سخن دراز، حرفی بس است
خدا غریب، بین شیطانیان
وَ دور گل همیشه خار و خس است
علائمی از آن طرف میرسد
حقایقی اگرچه که نارس است
گلایهای به یار کردم ز هجر
چه عاقبت مرا از این در پس است
تأملی نمود و با خنده گفت
خدا همین که با تو باشد بس است
درباره این سایت