شادان به تو تنها

 

آباد دلِ کنده ز عادت زدگی

بگسسته ز دنیای تعلق همگی

با سازِ دلارامِ تو تنها بِرَهَم

زَاصوات پریشان بلند خفگی

این قافله‌ی غافلِ از عشق بری

غرق است به بازیگری و مسخرگی

روحی که تعلق به تو می‌بندد و بس

باغی است مصون گشته ز آفت زدگی

با این همه اغیار فقط در برِ تو

شاد است دلِ خسته ز دنیا زدگی

امید مبندید بر این عالم دون

دیری است که این پیر نماید بچگی

 

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

حسین مداحی گیمر Being Habib Shah Todd آیات حق تحقیقات و پروژه های دانشجویی علوم انسانی سالک ایرانی اسلامی bazdidgir شهر الکترونیک