چشمی که نظاره میکند جانان را
در عشق غریق میکند انسان را
دیدم چو خدا به خواب خود حالی رفت
حالی که نمیتوان بیان کرد آن را
در عرش خدا دلی به پرواز آمد
بشنید چو نغمهی غزل خوانان را
با خلق سخن کند خدا اما کو
گوشی که نیوشد آن پیام جان را
بگسل ز تعصبات زین پس بگزین
کفری که نتیجه میدهد ایمان را
درباره این سایت